Schadenfreude, pleasure in other people’s misfortune
Kindergarten as a child.
Zeitgeist, meaning ‘the spirit of the times’
Deutsche : (German)
و حالا کمی ازین لغات Denglish را بدانید؟
die Airconditioning – air conditioning
babysitten – to babysit
joggen – to go jogging or running
das Handy – the mobile phone
der Showmaster – the TV host
چند مثال با توجه به توضیحات بالا، برای درک زبان آلمانی از نگاه کسی که انگلیسی هم می داند :
der Staubsauger – the vacuum cleaner, consists of the noun Staub, dust and the verb saugen, to suck, ie. a dustsucker.
das Fernsehen – the television, combines the words fern, far, and sehen, watching, lit. far-watching.
کلمات زبان آلمانی می توانند به طور گسترده ای طولانی شوند، اما فقط آن را به عنوان یک چالش ببینند و آن را به آرامی با صدای بلند بخوانند.
چند مثال از چنین کلماتی را می توان در اسامی ترکیبی زیر مشاهده کرد :
Wachstumsbeschleunigungsgesetz, growth acceleration act
Abwrackprämie, scrappage scheme, or cash for clunkers scheme, to support the German car industry.
این جمله دیگه حتی به انگلیسی هم گفتنش سخته :
آلمانی : Fischer Fritze fischte frische Fische.
انگلیسی : Fisherman Fritz fished fresh fish.
تسلط بر ظرافت های عجیب و غریب، هنوز هم در حال پیشرفت است، اما، همانند سایر کشورها، آلمانی ها نیز دوست دارند که جوک هایی در مورد افراد مسن، مو بور و جک های سیاسی بسازند و علاقه خاصی به جوک های مربوط به کارمندان دولت داشته باشند. به دو مثال زیر توجه کنید :
آلمانی :
Warum dürfen Pausen in Ämtern nie länger als 60 Minuten dauern? Damit man die Beamten nicht jedes Mal neu anlernen muss.
اانگلیسی :
Why are civil servants not allowed to take one hour breaks? Because there’s not enough time to train them again and again.
فارسی :
چرا کارمندان دولت مجاز به استراحت یک ساعته نیستند؟ چون زمان کافی برای آموزش دوباره و دوباره آنها وجود ندارد.
آلمانی :
Was ist das ideale Geschenk für’s Beamtenbüro? Ein Bewegungsmelder!
اانگلیسی :
What is the ideal present for a civil servants’ office? A motion detector.
فارسی :
یک هدیه ایده آل برای دفاتر کارکنان دولت چیست؟ یک آشکارساز حرکتی (جهت تشخیص حرکت احتمالا ارباب رجوع)
نزدیک ترین خویشاوند زبان آلمانی، زبان هلندی (Dutch) و باور داشته باشید یا نه ، زبان انگلیسی می باشد. زبان آلمانی در غرب آلمان با خانواده زبان هندواروپایی(Indo-European) همراه با انگلیسی ، هلندی و فلانیش (Flemish) ، فریسی (Frisian) ، ییدیش (Yiddish) ، آفریکانس (Afrikaans) و لوگزامبورگ (Luxembourgish)قرار دارد . شباهت های خاصی در مورد گرامر، نحو و واژگان زبانی با زبان های نروژی (Norwegian)، سوئدی (Swedish) ، دانمارکی (Danish) و ایسلندی (Icelandic) وجود دارد که به همراه فاروسی ها از جمله زبان های شمالی آلمان هستند. درمورد یک زبان در شرق آلمان، می توان به گوتیک (Gothic) یا واندالیک (Vandalic) ، اشاره کرد که مدت ها پیش منقرض شده اند.
Wie geht’s? (How are you?)
این سوال را بپرسید و در انتظار یک پاسخ صادقانه با اطلاعات بسیاری در مورد فریم واقعی یک فرد باشید. آلمانی ها به طور کلی مشکلی با صحبت کردن در مورد حال و هوای خود ندارند .
Gute Fahrt (it simply means Have a good trip.)
اگر یک انگلیسی زبان باشید و کسی به شما این جمله را به آلمانی بگوید، شاید برداشت خوبی نکنید، ولی این عبارت به زبان آلمانی یعنی : سفر خوبی داشته باشید.
و همینطور دیگر کلمه fast در زبان آلمانی به معنی سریع در زبان انگلیسی نیست ، بلکه به معنی تقریبا می باشد. کلمه After در زبان انگلیسی به معنی بعد از می باشد ولی در زبان آلمانی انتهای روده را گویند و باید از بکار بردن آن بر حزر بود. همچنين bald اگر در زبان انگلیسی به معنی کچل و طاس باشد، در زبان آلمانی ربطی به موی سر ندارد و به معنی “به زودی” می باشد. در آخر دیگر Mist مه و پوشش نقره ای قبل از طلوع در زبان انگلیسی نیست و معنی مدفوع در زبان آلمانی می دهد. پس در بکار گیری کلمات با معنی انگلیسی آنها در زبان آلمانی دقت کنید.
des Pudels Kern
به معنی هسته پوودل است که اغلب برای بیان معنای عمیق استفاده می شود. این عبارت از شخصیت Gretchen در نمایشنامه فاوست برگرفته شده است.
die Gretchenfrage
معنی لغوی آن سوال Gretchen می باشد، و به قلب و روح شما، که اغلب باعث اعتراف یا تصمیم گیری دشوار می شود، گفته می شود.
Erst kommt das Fressen, dann kommt die Moral.
Food comes first, then morals.
معنی آن چنین است که اول باید شکم را سیر کرد و بعد به سراغ اخلاقیات رفت.